سیستان شناسی sistanshenasi



دهانه غلامان، نام یک محل باستان‌شناختی در منطقه سیستان در حدود 2 کیلومتری روستای قلعه نو و حدود 44 کیلو متری شهر زابل قرار گرفته است خرابه ها و آثار بناهای این شهر در محوطه‌ای بسیار وسیع روی تراسی به طول تقریبی 4 تا 5 کیلومتر واقع شده است. کاوشگاه دهنه غلامان در دههٔ ۱۹۶۰ توسط اومبرتو اسکراتو از مؤسسهٔ ایتالیایی خاور میانه و دور کشف شد. این کاوشگاه ۱٫۵ کیلومتر درازا و ۸۰۰ متر پهنا دارد و در دلتای متروکه رود سنارود واقع شده‌ است. در این محوطه تا کنون ۲۷ ساختمان شناسایی شده‌اند که تا مکانی بلند به نام قبر زردشت ادامه دارند.

دهانه غلامان، نام یک محل باستان‌شناختی در منطقه سیستان در حدود 2 کیلومتری روستای قلعه نو و حدود 44 کیلومتری شهر زابل قرار گرفته است خرابه ها و آثار بناهای این شهر در محوطه‌ای بسیار وسیع روی تراسی به طول تقریبی 4 تا 5 کیلومتر واقع شده است. کاوشگاه دهنه غلامان در دههٔ ۱۹۶۰ توسط اومبرتو اسکراتو از مؤسسهٔ ایتالیایی خاور میانه و دور کشف شد. این کاوشگاه ۱٫۵ کیلومتر درازا و ۸۰۰ متر پهنا دارد و در دلتای متروکه رود سنارود واقع شده‌است. در این محوطه تا کنون ۲۷ ساختمان شناسایی شده‌اند که تا مکانی بلند به نام قبر زردشت ادامه دارند. 

یکی از دلایل قابل توجّه و با اهمیت این شهر، کمبود و یا در حقیقت نبود آثار باستانی از شهرهای دوران هخامنشی است که تا بحال به دست نیامده است، دهانه غلامان تنها شهر کشف شده از دوران هخامنشیان میباشد. این شهر تاریخی تنها مکان باستانی دوران هخامنشی است که حاکمیت کامل ایران را بر نواحی شرقی آن را به خوبی نشان می دهد و تنها شهر باستانی این دوران است که مهندسان آن زمان، ابتدا نقشه شهر را کشیده و سپس شهر را احداث کرده‌اند. در اینجا معماری سنتی هخامنشی با معماری بومی سیستان درهم آمیخته است. از طرفی این سایت باستان‌شناسی که در حدود صد هکتار وسعت دارد، کارگاه بزرگی برای پژوهشهای علمی ـ تاریخی خواهد بود.

دهنه غلامان بازمانده شهری است که روزگاری مرکز اداری-ی ساتراپی (والی‌نشین) زَرَنگ (زرنج) در شاهنشاهی هخامنشی بود. محل دهنه غلامان در حدود ۴۵ کیلومتری شهر زابل و دو کیلومتری روستای قلعه نو است. کاوش‌ها نشان می‌دهد که این شهر در بخش شمال غرب خود یک نیایشگاه چهارگوش داشته که چهار برج دیده‌بانی دارد. برای ورود به این سازه تنها یک در، در ضلع جنوبی تعبیه شده‌است. در بخش شمال دهنه غلامان باستان‌شناسان ۱۲۰ اتاق در شمال و شرق و ۱۱۰ اتاق در جنوب، ۱۱ اتاق در جنوب کشف کرده‌اند. در سال ۱۳۸۶ خورشیدی قرار بود به تصمیم مقامات ایرانی مخزن یک سد در محوطه این کاوشگاه ساخته شود که به نابودی آن می‌انجامید. پیگیری استاندار و مسئولان استان سیستان و بلوچستان به تغییر مسیر سد و دور شدن حدود ۲۵۰ متری آن از حریم دهانه غلامان انجامید و بدین ترتیب این کاوشگاه از نابودی نجات یافت.

خرابه‌ها و آثار بناهای این شهر در محوطه‌ای به طول تقریبی ۴ تا ۵ کیلومتر واقع شده‌است.این شهر را باستان شناسان ایتالیایی در سال ۱۹۶۰ میلادی کشف و از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ میلادی این محل را حفاری کردند. دهانه غلامان دارای ساختمان‌های بزرگ عمومی، معبد، محله‌های مسی، خیابان، آبراهه، محله‌های نظامی و صنعتی می‌باشد. این شهر تنها مکان باستانی دورانهخامنشیان است که حاکمیت ایران را بر نواحی شرقی به خوبی نشان می‌دهد.در کتیبه‌های هخامنشی، بیستون، تخت جمشید و نقش رستم از این شهر به نام زرک» یا زرنکای» یاد شده‌است.

با توجه به وزش بادهای معروف ۱۲۰ روزه سیستان که همواره از شمال غرب به جنوب شرق می‌وزد. درهای ورودی کلیه خانه‌ها ی این شهر در ضلع جنوبی ساختمان قرار دارد. از خصوصیات دیگر دهانه غلامان نبود آثار برج و بارو و دیوارهای دفاعی است که در حقیقت فقدان قلعه، دیوار دفاعی، برجهای تدافعی و دروازه را میتوان نوعی ثبات اقتصادی و رونق ی هخامنشیان در ایران بیان کرد که وجود عوامل دفاعی ضروری نمی ساخته است در حالیکه در بیشتر محوطه های دیگر که مربوط به هزاره اوّل پیش از میلاد میباشد این استحکامات نظامی و دفاعی وجود داشته است. محوطه صنعتی شهر دهانه غلامان که در بخش وسیعی در اطراف چاله های چاه نیمه امروزی قرار گرفته، خارج از محله های مسی و شهری آن واقع شده بود به طوریکه جدایی محله ویژه صنعتگران در سیستان سنتی سابقه دار بوده که در زمانهای بسیار دورتر در شهر سوخته نیز وجود داشته است. در طی کاوشهای باستان‌شناسی مشخص شد که دهان غلامان واجد کلیه شرایط لازم برای زندگی شهری بوده است. باستان شناسان، یکی از عوامل اصلی متروک شدن این شهر را، خشک شدن ناگهانی بستر رودخانه هیرمند می‌دانند.



قلعه رستم، در ۷۰ کیلومتری جنوب غربی شهرستان

زابل، بعد از شهر سوخته خارج از جاده اصلی بنایی وسیع و مربوط به دوران سلجوقی تا صفوی است. محوطه‌ای که قلعه در آن قرار دارد معروف به محوطه حوضدار است. در این منطقه بقایای یک شهر باستانی با آجرکاری و ساختمان‌های متعدد و سر در ورودی، برج نگهبانی و ۱۵ برج دفاعی است.

قلعه به علت دور بودن از جاده اصلی مورد توجه مردم منطقه و مسافران و گردشگران به علت نداشتن آگاهی لازم قرار نمی‌گیرد. این قلعه به علت نبود منابع انسانی و مالی رو به تخریب است و حفاری‌های غیرمجاز در این قلعه باعث سرعت بخشیدن تخریب این بنای عظیم تاریخی شده است.

این قلعه بزرگترین قلعه دوران صفوی و مربوط به خان‌های سیستانی در زمان صفویه است که با نام‌های رئیس رستم و رئیس بهمن و. در منطقه حوضدار حکومت می‌کردند. قلعه رستم بزرگترین و با عظمت‌ترین قلعه دوران اسلامی سیستان به حساب می‌آید که عظمت آن منطقه به آن جنبه افسانه‌ای تاریخی داده و به نام بزرگترین و نام‌آورترین شخصیت سیستان یعنی رستم نامگذاری شده است. مجموعه‌ای حدود ۱۵ تپه مربوط به پیش از تاریخ نیز در این منطقه وجود دارد. باستان‌شناسان تعدادی سکه نقره مربوط به پوراندخت پادشاه ساسانی در این منطقه کشف کرده‌اند.

ادامه مطلب





شهر سوخته چیست ؟ 

شهر سوخته نام بقایای دولت شهری باستانی در

ایران است که در ۵۶ کیلومتری

زابل و

در حاشیه جاده

زابل-

زاهدان در شرق ایران در

استان سیستان و بلوچستان واقع شده‌است. شهر مزبور در روی آبرفت‌های مصب رودخانه

هیرمند به

دریاچه هامون و زمانی در ساحل آن رودخانه بنا شده بود. دورهٔ بنای این شهر بزرگ با دوره برنز

تمدن جیرفت مقارن است و زروانیان در حدود ۶۰۰۰ سال پیش در این شهر زندگی می‌کرده‌اند.

در سی‌وهشتمین اجلاس یونسکو در تاریخ ۲۲ ژوئن ۲۰۱۴ مطابق با ۱ تیر ۱۳۹۳ شهر سوخته به عنوان

میراث جهانی یونسکو ثبت گردید.

 

ادامه مطلب


سه کوهه یکی از آبادی ‌های بسیار قدیمی سیستان و مربوط به دوران قاجار است که در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی زابل واقع شده ‌است . بنای اصلی آن از سه قسمت به هم پیوسته ارگ جنوبی ، ارگ شمالی و ارگ میدانی تشکیل شده ‌است .

ارگ جنوبی

شامل یک حیاط مرکزی با مجموعه ‌ای از اتاق ‌ها در اطراف و یک ایوان بلند و باریک در ضلع شمالی می‌ باشد و متعلق به حاکم آن زمان بوده‌ است .

ارگ شمالی

این قسمت معروف به فلک سر ( ملک سار ) است و از وسعت کمتری نسبت به ارگ جنوبی برخوردار است . این قسمت استراحتگاه حاکم و همرا او بوده ‌است . نمای بیرونی چند ضلعی و تمام سطح گنبد و طاق ‌ها ی آن پوشیده ‌است

ادامه مطلب


دهانه غلامان، نام یک محل باستان‌شناختی در منطقه سیستان در حدود 2 کیلومتری روستای قلعه نو و حدود 44 کیلو متری شهر زابل قرار گرفته است خرابه ها و آثار بناهای این شهر در محوطه‌ای بسیار وسیع روی تراسی به طول تقریبی 4 تا 5 کیلومتر واقع شده است. کاوشگاه دهنه غلامان در دههٔ ۱۹۶۰ توسط اومبرتو اسکراتو از مؤسسهٔ ایتالیایی خاور میانه و دور کشف شد. این کاوشگاه ۱٫۵ کیلومتر درازا و ۸۰۰ متر پهنا دارد و در دلتای متروکه رود سنارود واقع شده‌ است. در این محوطه تا کنون ۲۷ ساختمان شناسایی شده‌اند که تا مکانی بلند به نام قبر زردشت ادامه دارند.

دهانه غلامان، نام یک محل باستان‌شناختی در منطقه سیستان در حدود 2 کیلومتری روستای قلعه نو و حدود 44 کیلومتری شهر زابل قرار گرفته است خرابه ها و آثار بناهای این شهر در محوطه‌ای بسیار وسیع روی تراسی به طول تقریبی 4 تا 5 کیلومتر واقع شده است. کاوشگاه دهنه غلامان در دههٔ ۱۹۶۰ توسط اومبرتو اسکراتو از مؤسسهٔ ایتالیایی خاور میانه و دور کشف شد. این کاوشگاه ۱٫۵ کیلومتر درازا و ۸۰۰ متر پهنا دارد و در دلتای متروکه رود سنارود واقع شده‌است. در این محوطه تا کنون ۲۷ ساختمان شناسایی شده‌اند که تا مکانی بلند به نام قبر زردشت ادامه دارند. 

یکی از دلایل قابل توجّه و با اهمیت این شهر، کمبود و یا در حقیقت نبود آثار باستانی از شهرهای دوران هخامنشی است که تا بحال به دست نیامده است، دهانه غلامان تنها شهر کشف شده از دوران هخامنشیان میباشد. این شهر تاریخی تنها مکان باستانی دوران هخامنشی است که حاکمیت کامل ایران را بر نواحی شرقی آن را به خوبی نشان می دهد و تنها شهر باستانی این دوران است که مهندسان آن زمان، ابتدا نقشه شهر را کشیده و سپس شهر را احداث کرده‌اند. در اینجا معماری سنتی هخامنشی با معماری بومی سیستان درهم آمیخته است. از طرفی این سایت باستان‌شناسی که در حدود صد هکتار وسعت دارد، کارگاه بزرگی برای پژوهشهای علمی ـ تاریخی خواهد بود.

دهنه غلامان بازمانده شهری است که روزگاری مرکز اداری-ی ساتراپی (والی‌نشین) زَرَنگ (زرنج) در شاهنشاهی هخامنشی بود. محل دهنه غلامان در حدود ۴۵ کیلومتری شهر زابل و دو کیلومتری روستای قلعه نو است. کاوش‌ها نشان می‌دهد که این شهر در بخش شمال غرب خود یک نیایشگاه چهارگوش داشته که چهار برج دیده‌بانی دارد. برای ورود به این سازه تنها یک در، در ضلع جنوبی تعبیه شده‌است. در بخش شمال دهنه غلامان باستان‌شناسان ۱۲۰ اتاق در شمال و شرق و ۱۱۰ اتاق در جنوب، ۱۱ اتاق در جنوب کشف کرده‌اند. در سال ۱۳۸۶ خورشیدی قرار بود به تصمیم مقامات ایرانی مخزن یک سد در محوطه این کاوشگاه ساخته شود که به نابودی آن می‌انجامید. پیگیری استاندار و مسئولان استان سیستان و بلوچستان به تغییر مسیر سد و دور شدن حدود ۲۵۰ متری آن از حریم دهانه غلامان انجامید و بدین ترتیب این کاوشگاه از نابودی نجات یافت.

خرابه‌ها و آثار بناهای این شهر در محوطه‌ای به طول تقریبی ۴ تا ۵ کیلومتر واقع شده‌است.این شهر را باستان شناسان ایتالیایی در سال ۱۹۶۰ میلادی کشف و از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ میلادی این محل را حفاری کردند. دهانه غلامان دارای ساختمان‌های بزرگ عمومی، معبد، محله‌های مسی، خیابان، آبراهه، محله‌های نظامی و صنعتی می‌باشد. این شهر تنها مکان باستانی دورانهخامنشیان است که حاکمیت ایران را بر نواحی شرقی به خوبی نشان می‌دهد.در کتیبه‌های هخامنشی، بیستون، تخت جمشید و نقش رستم از این شهر به نام زرک» یا زرنکای» یاد شده‌است.

با توجه به وزش بادهای معروف ۱۲۰ روزه سیستان که همواره از شمال غرب به جنوب شرق می‌وزد. درهای ورودی کلیه خانه‌ها ی این شهر در ضلع جنوبی ساختمان قرار دارد. از خصوصیات دیگر دهانه غلامان نبود آثار برج و بارو و دیوارهای دفاعی است که در حقیقت فقدان قلعه، دیوار دفاعی، برجهای تدافعی و دروازه را میتوان نوعی ثبات اقتصادی و رونق ی هخامنشیان در ایران بیان کرد که وجود عوامل دفاعی ضروری نمی ساخته است در حالیکه در بیشتر محوطه های دیگر که مربوط به هزاره اوّل پیش از میلاد میباشد این استحکامات نظامی و دفاعی وجود داشته است. محوطه صنعتی شهر دهانه غلامان که در بخش وسیعی در اطراف چاله های چاه نیمه امروزی قرار گرفته، خارج از محله های مسی و شهری آن واقع شده بود به طوریکه جدایی محله ویژه صنعتگران در سیستان سنتی سابقه دار بوده که در زمانهای بسیار دورتر در شهر سوخته نیز وجود داشته است. در طی کاوشهای باستان‌شناسی مشخص شد که دهان غلامان واجد کلیه شرایط لازم برای زندگی شهری بوده است. باستان شناسان، یکی از عوامل اصلی متروک شدن این شهر را، خشک شدن ناگهانی بستر رودخانه هیرمند می‌دانند.



نگاهی به تاریخ قیام ها در سیستان/ اینجا تاریخ بوی غیرت می دهد

زاهدان-۱۹ بهمن ماه بعنوان نماد عزت خواهی و استقلال طلبی در تارک تاریخی سرزمینی می درخشد که تاریخ اش بیانگر بسیاری از داشته ها و استقلال خواهی ها است که الگوی بسیاری از آزادگان شده است.
تاریخ سیستان فراز و نشیب های زیادی را به ما نشان می دهد، فراز هایی که در کنار تمامی اتفاق های ی و استقلال طلبی مردمان سیوستان بیانگر تمدنی غنی، بزرگ و مهم تر از همه خواست حفظ تمامیت ارضی با کمترین جنگ و خونریزی است.
تاریخ سکانس های مختلفی را از مردمان سیستان که سرزمینشان از دیرباز به دارالولایه معروف بود، برایمان رقم می زند، تا بدانیم که سیستان گر چنین دچار غنا، فرهنگ و تمدن شد خون ها، دردها و جزیه های فراوانی در پی اش ریخته شده است.
فرا رسیدن ۱۹ بهمن ماه سالروز قیام تاریخی مردم سیستان در سال ۱۳۳۰ بهانه ای شد تا نگاهی به بررسی و تاریخ کهن قیام ها در سیستان بیندازیم.
 رستم نام سرزمین یلان و شیران را برای سیستان رقم زد
دکتر ایرج افشار سیستانی این ایرانشناس مطرح سیستانی با اشاره به قیام های متععد رستم در آن بازه زمانی می گوید: قیام و نبردهای قهرمانانه رستم دستان پهلوان نامی شاهنامه فردوسی را که ۳۰ سال از جوانی و عمر خود را در راه سرافرازی ایران صرف کرد، می توان زمینه ساز قیام های مردم سیستان بعد از شهادت این قهرمان ملی ایران زمین دانست.
این گفته دکتر ایرج افشار سیستانی در کنار دست نوشته ملا هادی سبزواری نشان می دهد که رستم در هزار و ۲۰۰ سال قبل از میلاد پیامبر اسلام (ص) زندگی می کرده و هیچ وقت در طول عمر خود آرام ننشست و بارها و بارها برای عزت و سرافرازی ایران تلاش کرد.
افشار سیستانی می گوید: او هفت خوان ها را رفت، تا بتواند به دشمنان ایران بفهماند که ایران سرزمین یلان و شیران است، پس نباید در ذهن خود کوچکترین تصوری از تجاورز به این مرز و بوم را بپروراند.
وی افزود: رستم از هست و نیست و حتی فرزندش در راه سرافرازی ایران گذشت و به مردم ایران درس فداکاری داد تا بدانند که عزت و سرافرازی ایران در از خود گشتگی و جان فشانی است.
سیستانی گفت: خوی پهلوانی بعد از شهادت رستم در رگ و جان مردم سیستان تا به امروز ماندگار شد که خود این، قیام های قابل توجه ای را حتی قبل از اسلام و بعد از ورود اسلام به سیستان بزرگ در پی داشت.
بنا به اسناد تاریخی که کتاب تاریخ سیستان یکی از آن ها است، فداکاری مردم سیستان حتی در زمان کوروش کبیر به قدری بود که کوروش بر آنان لقب انصار (یاری دهنده) داده بود.
سیستانیان ولایت مداری خود را با عشق معنا کردند
محقق و پژوهشگر تاریخ سیستان در باره قیام ایستادگی مردم سیستان در راه لعن مولا علی (ع) گفت: یکی از قیام های مردم سیستان بعد از پذیرش دین اسلام در برابر نا کسانی بود که به مدت ۵۰ سال در غرب و شرق عالم بر منبرهای مختلف، زبان بد، طعن و لعن حضرت علی ع را می گشودند و آن را تحفه و خوشامد به خلیفه وقت آن زمانی می دانستند.
محمد جهان تاب افزود: به گفته استاد و مورخ حوزه علمیه قم حجت الاسلام علی دوانی در کتاب قیام مردان مرد سیوستان، تنها قومی که روی کره زمین زیر بار این ننگ نرفتند مردم سیستان بودند که همین امر باعث شد از سوی خلیفه برای آنان مجازات تعیین شود.
وی گفت: به واسطه این ایستادگی، خلفای وقت به منظور تنبیه مردم سیستان، در سال اول مالیات ۳۰ مثقال نقره و در سال دوم ۳۰ مثقال طلا را به ازای هر خانوار در نظر گرفته اند.
این پژوهشگر مردم سیستان می افزاید: سیستانیان تمامی مالیات ها و جزیه های مشخص شده را پرداخت کردند اما باز هم در برابر خواست حاکمان وقت به سبب لعن حضرت علی (ع) تسلیم نشدند.
وی تاکید کرد: حاکمان که چنین مقاوتی را دیدند به سبب ناموس پرستی و غیرت مردم سیستان بر روی ناموس، در سال سوم دستور دادند که مردان سیستان، موی سر نشان را در اماکن عمومی بتراشند یا اگر این کار را نمی خواهند انجام دهند به بالای منبر رفته و لعن حضرت علی (ع) را بگویند اما این خواست نیز با مقاومت مردم سیستان مواجه شد.
جهان تاب گفت: سیستانی ها که حب اهل بیت را همچنان در دل خود همراه دارند، در آن زمان درخواست حاکمان را به سبب لعن نکردن شاه نجف اجرایی کردند و موی سر ن را تراشیده و به نشانه اجرای آن، تیکه ای از موها را به درب منازل آویزان کردند.
محقق و پژوهشگر مردم سیستان اظهار داشت: این مقاومت و ایستادگی خارج شدن نماینده خلیفه از سیستان را در پی داشت که علی رغم تهدید خلیفه مبنی باز هم به سیستان برنگشت.
 
مردم سیستان، پیشتاز تر از مختار
محقق تاریخ اسلام و عضور هیات علمی دانشگاه امام حسین (ع) می گوید: ۳۰ سال پس از ورود اسلام به سیستان فاجعه کربلا روی داد در حالی که مردم بسیاری از نقاط ایران در آن دوره هنوز به مکتب اسلام نگرویده بودند، هنگامی که خبر شهادت امام حسین(ع) و اسارت دختران رسول ا. به مردم سیستان رسید، مردم ولایت مدار سیستان در برابر آن موضع گرفتند و به خروش آمدند و در برابر دستگاه جبار یزید دست به قیام زدند.
دکتر محمدحسین رجبی دوانی در اهمیت این حرکت تصریح کرد: این حرکت از این رو مهم است که استبداد و اختناقی که یزید در عالم اسلام حاکم کرده بود، باعث شد مردم عراق، شام و حجاز به عنوان مناطق مهم عالم اسلام در برابر حاکم جرات مخالفت نداشته باشند، ولی مردم دلاور سیستان به خروش آمدند و چنان عمل کردند که عباد بن زیاد» حاکم بنی امیه در سیستان بیت المال را برداشت و فرار کرد.
وی با اذعان به این که گرچه جزئیات قیام مردم سیستان را پس از فاجعه عاشورا در تاریخ نداریم، شواهد حاکی از دلاوری مردم و حضور به هنگام آنان در صحنه است که باعث می شود، عبیدا.ابن زیاد که حاکم نیمه شرقی عالم اسلام از سوی یزید بود و به قساوت قلب و سخت گیری مشهور، دریافت که با زور در برابر مردم سیستان به نتیجه نمی رسد و بنابراین دلجویی از آنان را در دستور کار خود قرار داد و دو برادر دیگرش را به عنوان حاکمان سیستان به این خطه مامور کرد و آنان به لطایف الحیل سعی کردند این حرکت مردمی را آرام کنند.
دکتر دوانی ادامه داد: به هر حال مردم سیستان پیشتازی خروش نسبت به ظلمی که به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) روا شد، برای خود رقم زدند، در حالی که قیام توابین و قیام مختار علیه بنی امیه و خون خواهی امام حسین(ع) پس از مرگ یزید، یعنی در سال ۶۵ هجری صورت گرفت. در حالی که مردم سیستان در همان سال ۶۱ و در فاصله کوتاهی یعنی زمانی که خبر این فاجعه به آنان رسید، علیه حکومت دست به قیام زدند از این رو مردم سیستان فضیلتی دارند که دیگران از آن محروم اند.
دکتر دوانی در خاتمه با اشاره به این که نکات مطرح شده و موارد دیگری از عظمت مردم سیستان در تاریخ وجود دارد. اما کمتر کسی به این موارد توجه کرده است، تا از عظمت و محبت و اعتقاد آنان به ولایت امیرالمومنین علی(ع) و اولاد ایشان یاد کند، گفت: استاد فقید، محقق برجسته حجت الاسلام علی دوانی، استاد و پدر بزرگوارم که نسبت به مردم سیستان عشق و علاقه خاصی داشتند در کتابی با نام افتخارات مردان مرد سیستان»، مردم این منطقه را مورد توجه قرار داده اند و بیشتر موارد یاد شده، از این کتاب گرفته شده است.
مرحوم علی دوانی در کتاب قیام مردان مرد سیوستان، در خصوص واقعه تلخ عاشورای امام حسین در صحرای نینوا می نویسد: هنوز اسرای کربلا را از کوفه به شام حرکت ندادند که خبر شهادت امام حسین و شهدا به سیستان رسید، و بزرگان سیستان حارث ابن یزید حاکم آن زمان سیستان را خواستند و از او خواستند تا سیستان را ترک کند، حارث ابن یزید حامل نامه ای از سوی مردم سیستان برای ابن زیاد و یزید بود که نوشته بودند: چه بد ذات و بدکرداری که با مهمانان، نوه رسول خدا و اهل بیت (ع) جنین رفتار زشت را انجام دادی و رسم مهمان کشی را آن هم مهمانان عزیزی را محبوب خدا و اولاد رسول الله را بودند را باب کردی.
این قیام مردم سیستان که با عزاداری در سیستان همراه شد، نخسیت قیم بعد از واقعه عاشورا می باشد در حالی که قیام توابین سه سال بعد از قیام سیستان و قیم مختار پنج سال بعد از قیام مردم سیستان رخ داد. 
 
سال شوم در سیستان و قیام سیستانی ها به رهبری ت در سال ۱۹۰۵
محقق و پژوهشگر مردم سیستان با اشاره به قیام شوم گفت: انگلیسی ها که همراه روسی و بلژیکی ها در سیستان مثل بقیه ایران حضور داشتند، وقتی به مقاومت مردم سیستان در برابر خود روبرو شدند با آوردن پرندگانی از شبه قاره هند که آلوده به بیماری طاعون بودند و توزیع مجانی آن ها بین مردم سیستان شیوع طاعون در این خطه از ایران را اجرایی کردند.
جهان تاب افزود: توزیع این پرندگان زمینه ساز شیوع طاعون در میان مردم سیستانی شد که به سختی درد و رنج گرسنگی و خشکسالی را تحمل می کردند.
وی یاد آور شد: بر اساس اسناد تاریخی حتی در آن زمان پس از شیوع طاعون، انگلیسی ها در برخی از مناطق شهر با برپایی کپرهایی بعنوان درمانگاه نه تنها مردم را مداوا نمی کردند بلکه آنان را زنده زنده می سوزاندند.
این محقق می افزاید: پس از انجام این عمل ننگین و اطلاع مردم از این جنایت، باعث شد تا سید رضامجتهد و  محمد تقی از ت با نفوذ سیستان که در بنجار زابل اقامت داشتند دستور فتوای جهاد را بر علیه انگلیسی ها را صادر کنند.
وی گفت: این جهاد باعث شد تا انگلیسی ها کنسولگری انگلستان را در سیستان ترک کنند و قبل از رسیدن توده مردمی به آنان، سیستان را ترک و جان سالم به در ببرند.
جهان تاب یاد آور شد: این سال در میان مردم سیستان به سبب کشتار بی رحمانه به سال شوم معروف شد که امروزه با مرور تاریخ آن دل بسیاری از مردم غمگین و تنشان می لرزد.
 
۱۹ بهمن، صفحه ای دیگر از حق خواهی مردم سیستان را ورق زد
دیگر محقق و پژوهشگر مردم سیستان در این باره به خبرنگار مهر می گوید: ۱۹بهمن ۱۳۳۰ یادآورقیام خونین  و دلاورانه مردم سیستان» است که با جسارت و شهامت بی نظیر، در زمانی که خاندان پهلوی با حمایت آمریکا حکومت می کردند با خیزش مردانه، کاخ آمال  دیرینه خاندان خزیمه» راسرنگون و به سلطه صد ساله این خاندان پایان بخشیدند.
علیرضا خسروی افزود: دلاوران سیستانی با قیام تاریخی خود ثابت کردند که در تمام دوران حیات از هیچ گاه سلطه بیگانه را نپذیرفته و نگاهبانان از جان گذشته در دفاع از کیان ایران هستند.
وی یاد آور شد: بنابراین قیام تاریخی ۱۹ بهمن نیز ادامه همان خیز شهادتی تاریخی ۱۹ بهمن سال ۱۳۳۰ کاندیدای راستین مردم سیستان آیت ا… میرزا ابراهیم شریفی» از ون خوشنام سیستان بود،   زیرا سردار محمدرضا خان پردلی (سرابندی)» رهبرقیام مردمی اعلام داشته بود نماینده سیستان باید یک سیستانی باشد و دولت و حکومت مرکزی نمی تواند خواسته خود را به مردم سیستان تحمیل کند.
خسروی گفت: دولت که با تمام قدرت از امیرحسین خزیمه علم» حمایت می کرد به بازرس اعزامی و فرماندار اعلام داشته بود که باید خزیمه از صندوق آرا بیرون بیاید.
وی گفت: بنا بر این چند روز قبل از روز انتخابات با حمایت و دسیسه رییس ثبت احوال زابل تمامی صندوق ها را بنام امیرحسین خزیمه انباشتند و صبح روز ۱۹ بهمن صندوق ها را به محل شعب اخذ رای در شهر و بخش های تابعه فرستادند به این امید که صندوق های پرشده را عصر به شهر برگردانند و به ولی نعمتان خود در تهران اعلام نمایند که دستور و خواسته شما برآورده شد.
این مردم شناس منطقه سیستان اظهار داشت: رهبری قیام و بزرگان سیستان تا ساعت ۷ صبح ۱۹ بهمن به مراجع ذی صلاح در تهران و شهر زابل اعلام داشتند که از تقلب پرهیز شود. زیرا شهر زابل و مراکز اخذ رای در محاصره آزادیخواهان سیستانی است، اما غرور و تکبر دولتی ها به حدی بود که به خواسته مشروع و به حق مردم هیچ ترتیب اثری داده نشد، رهبری قیام پس از مذاکره با بزرگان سیستان و آیت ا… شریفی به نتیجه رسیدند که راه حل، ازبین بردن صندوق های آراء می باشد و وابستگان رژیم و هواداران خاندان علم تهدید را هم جدی نگرفتند حتی از توهین هم فروگذار نکردند.
وی یاد آور شد: توهین یکی از پیش کاران وابسته به خاندان خزیمه برای سیستانی ها قابل اغماض نبود. بنابراین دستور شکستن صندوق های آراء صادر شد، ناگهان از چهار گوشه شهر زابل فریاد یاحق در فضا طنین انداز شد و در ساعت ۸:۱۵ دقیقه صبح روز ۱۹ بهمن تمامی صندوق ها شکسته و آراء در فضا پراکنده شد.
خسروی گفت: در پی این درگیری ها بازرس و فرماندار کشته شدند و آیت ا… شریفی، سردار محمد رضاخان و دیگر سران و بزرگان سیستان بازداشت شدند و به دستور سرهنگ گل محمدی فرمانده تازه به روی کار آمده حکم اعدام این افراد صادر شد.

بر اساس اسناد تاریخی، در شب اجرای فرمان حکم، با وساطت آیت الله کاشانی و به دستور مصدق حکم اعدام لغو و محکومین به تهران اعزام شدند که پس از مدتی زندانی حاج آقا شریفی آزاد و به سیستان بازگشت و سردار محمد رضا  خان نیز بعنوان عامل خطرناک و آشوبگر تا سال ۴۶ در تهران به حالت تبعید باقی ماند.


سه کوهه یکی از آبادی ‌های بسیار قدیمی سیستان و مربوط به دوران قاجار است که در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی زابل واقع شده ‌است . بنای اصلی آن از سه قسمت به هم پیوسته ارگ جنوبی ، ارگ شمالی و ارگ میدانی تشکیل شده ‌است .

ارگ جنوبی

شامل یک حیاط مرکزی با مجموعه ‌ای از اتاق ‌ها در اطراف و یک ایوان بلند و باریک در ضلع شمالی می‌ باشد و متعلق به حاکم آن زمان بوده‌ است .

ارگ شمالی

این قسمت معروف به فلک سر ( ملک سار ) است و از وسعت کمتری نسبت به ارگ جنوبی برخوردار است . این قسمت استراحتگاه حاکم و همرا او بوده ‌است . نمای بیرونی چند ضلعی و تمام سطح گنبد و طاق ‌ها ی آن پوشیده ‌است

ویژگی معماری

مصالح مورد استفاده از کاه گل ، خشت خام و ملاط های گچ و خاک می‌ باشد

یکی از نکات قابل تامل در این بنا معماری کهن آن است نشان دهنده بخشی از تاریخ معماری این منطقه را در حدود ۳۰۰ سال به تصویر می کشد بنای مذکور در مرکز روستای سه کوهه بر بالای تپه ای نسبتا مرتفع که گردا گرد آن را دشتی نسبتا هموار قرار گرفته است قرار دارد این بنا در زمینی مرتفع و مستطیل شکل با مساحت ۳۷۰۰ متر مربع که تنها راه ورودی آن قسنت شرق است که با یک سراشیبی تند به میدان روستا راه پیدا می کند، ورودی دیگر آن در قسمت غربی است که نسبتا تخریب گشته و در میان خانه های روستا محصور گشته است وجه تسمیه سه کوهه در لهجه محلی سکو تلفظ می گردد .

این نام بنا بر نظر بعضی افراد گرفته شده از کلمه سکایی یا سکاها است . ولی این نظر در مقابل نظریه ایی که بنا به اظهارات افراد محلی ، گفته می شود مردود است . و بنا به اظهارت ، این منطقه زمانی به خاطر در مسیر قرار داشتن آب رودخانه زیر آب بوده و بعدها بخاطر تغییر مسیر رودخانه هیرمند بتدریج خشک شده و از زیر خاک بیرون آمده ابتدا این سه برآمدگی از آب بیرون آمده و به صورت سه جزیره در بین اب نمایان بوده که مردم به این دلیل به آن سکوهه یا سکوا می گویند و بر روی آن بنایی از خود بیادگار گذارده اند .

تاریخچه اثر

قلعه سه کوهه یکی از قلعه های معروف سیستان می باشد که در دوران افشاریه تا اواخر دوران ناصر الدین شاه قاجار آباد و معمور بوده و به عنوان آخرین کرسی نشین سیستان به ثبت رسیده است . بنیانگذار آن خاندان سرابندی بوده است که در فرایند مهاجرت در دوره نادر شاه وارد سیستان می شوند . اوج حیات ی و نظامی این قلعه مربوط به زمان ناصر الدین شاه قاجار است بگونه ایی که در جریان تکاپو های استعماری دولت انگلستان و جدا سازی بخش هایی از ایران نقش بازدارنده مهمی را ایفا نموده و در لشکرکشی به هرات نقش فعالی را عهده دار بوده است .سردار علیخان سربندی اولین کسی بود که به حکومت مرکزی دولت ایران گردن نهاد و پرچم ایران را در سال ۱۲۳۱ه ش برفراز قلعه سه کوهه بر افراشت .

حاکم قلعه در زمان افشاریه میر قنبر خان بوده و پس از وی میر کوچک خان که قلعه جنوبی به نام اوست و فرزندانش لطفعلی خان و بعد برادرش علیخان که حاکمان بعد سیستان هستند که علیخان اولین کسی است که نسبت به ایران اظهار تابعیت کرده و دختر بهرام میزرا یکی از شاهزاده خانم های ایرانی را به همسری گرفت و به خانواده سلطنتی متصل شد که برج فلک سر را برای این نو عروس بپا کرد .

پس از علیخان که توسط برادرزاده اش ( تاج محمد الدین سردار پردل خان ) در برج فلک سر به قتل رسید . دیگر جانشینان سربندی ها بطور محلی حکومت کردند و حکومت از این خاندان گرفته شد و به امرای قائن داده شد ولی سربندی ها بطور محلی حکومت کردند شواهدی بدست آمده که در این قلعه ضرابخانه سکه بوده که در آن زمان بنام حاکم سکه ضرب می شد

موقعیت اسقرار قلعه

بنای مذکور در مرکز روستای سه کوهه بر بالای تپه ‎ای نستا مرتفع که گرداگرد آن را دشتی نسبتا هموار فرا گرفته است قرار دارد این بنا در ۳۳ کیلومتری جاده زابل به زاهدان طول جغرافیا ۲۸ ، ۲۶ ، ۶۱ و عرض ۴۴ ، ۴۶ . ۳۰ قرار گرفته است . از شمال غربی به قلعه سام و از شمال شرقی به دشت هایی که صورت نیم دایره‎ای بزرگ روستا را فرا گرفته و از جنوب به روستای دل ‎آسا و از غرب به اراضی روستای لوتک می این بنا را می ‎توان پس از کوه خواجه یکی از بلند ترین عارضه در دشت سیستان ذکر کرد که توسط بشر ساخته شده است .

این بنا در زمینی مرتفع و مستطیل شکل با مساحت ۳۷۰۰ متر مربع که تنها راه ورودی آن قسمت شرقی که با یک سراشیبی تند به میدان روستا راه پیدا می ‎کند ، ورودی دیگر آن در قسمت غربی است که نسبتا تخریب گشته و در میان خانه ‎های روستا محو گشته است . قابل ذکر است ارگ سوس که در واقع سومین برآمدگی یا سومین کوه این اثر است با مساحت ۲۰۰۰ متر مربع در قسمت شمال غربی قلعه به فاصله حدود ۲۰ متر قرار دارد که در حال اضر بصورت مسی از آن استفاده می ‎شود که گمان می رود و از شواهد چنین به نظر م‎آید که روزگاری این ارگ و قلعه لبه هم پیوسته بوده اند

تاریخچه اثر

اگر بخواهیم از قدمت قلعه گفته باشیم باید به گذشته بسیار دورتر و قبل از نادرشاه برگردیم . خود سه کوهه همانطوری که گفته شد از قبل وجود داشته است و بعنوان یکی از شهر های بزرگ سیستان مطرح بوده است . در زمان نادرشاه افشار چون جمعیت منطقه سیستان کم بوده است جهت افزایش جمعیت منطقه ، نادرشاه مایل بوده در مدت کوتاه بر جمعیت سیستان بیفزاید، از روش کوچ اجباری استفاده کرد و فرمان داد صدها خانوار از اقوام سربندیهای قبایل چادر نشین ایالت شیراز را به آنجا بفرستند رئیس قبیله میرقنبر تحت عنوان کلانتر در سکوهه مستقر شد.

در این زمان هر چند که جمعیت سیستان چندان زیاد نیست اما از نژادهای گوناگونی تشکیل شده است که عبارتند از ایرانی‎های بومی منطقه سربندیها که به فرمان نادرشاه به این ناحیه نقل مکان کرده اند جانشینان میرقنبر عبارت بودند از پسرش میر کوچک سپس نوه اش محمدرضاخان و بالاخره میرخان . به علت کم توجهی حکومت فتحعلی شاه به این منطقه دور افتاده تقریبا بطور مستقل عمل می‎کرد او به پیروی از همسایگان بلوچ خودش بیش از پیش به زمین هایی دست گذاشت که به قبایل کیانی تعلق داشت و او پس از مرگ پنج فرزند بر جای گذاشت ، محمود رضا خان ، علیخان ، شاهنوازخان ، سردار محمد و محمدرضا ، محمد رضا هم از لحاظ عرف و هم از لحاظ شرع رییس قبیله به شمار می آمد

بنابراین او بدون هیچ مخالفتی میراث پدری را تصاحب کرد اما چون هفت پسر از خود باقی گذات و برای پسر ارشدش لطفعلی خان ارجحیت خاصی قایل بود با صلب امتیاز از برادر خود علیخان و بر خلاف آداب و رسوم رایج منطقه وی را به جانشینی خود منصوب کردعلیخان اولین کسی بود که تسلیم حکومت ایران شد و پرچم ایران را روی سه کوهه به سال ۱۸۵۲ میلادی برافراشت علیخان رییس طایفه سربندی نسبت به ایران اظهار تابعیت نموده و با ازدواج با یک شاهزاده خانم ایرانی مقتخر گردید ( دختر بهرام میرزا )

و پس از بازگشت به سیستان برج گوشه شمالی سه کوهه را جهت اقامتگاه نوعروس و همسر تازه خویش برپاساخت وآن را برج فلک سر نامید .

پایان حکومت علیخان سرابندی :

یکی از رویدادهای مهمی که درمنطقه سیستان درآن زمان رخ داده بوداین بودکه علیخان سربندی به دست پسر عموی خود تاج محمد دین سردار پردل خان در برج فلک سر به قتل رسیده بود.این واقعه یکی از رویداد های مهم این ناحیه بوده است که بیلو شرح مفصلی از آن را در گزارشات مـأ موریت در سیستان ذکر کرده است بدین طریق بود که علیخان سربندی دوران حکومتش در سیستان به پایان رسید وسردار پردل خان جای او را گرفت ، که حکومت او تا حدود یکصد سال پیش ( اواخر قاجاریه ) ادامه داشته است گفتنی ها حاکی از آن دارد که در آنجا ۱۲۰۰ خانه گلی وجود داشته است و در نقشه های جغرافیا سه کوهه را به منزله یکی از بزرگ سیستان ضبط کرده اند که حدود بیش از هزار نفر جمعیت و ۵۰ سرباز درآنجا مستقر بوده است .

بر اساس پرس وجویی که از کهنسالان روستا به عمل آمده میگویند در این قلعه سکه ضرب میشده است و همینطور چاهی در ضلع جنوبی قلعه وجود دارد که به هنگام جنگ جسدها را داخل آن می انداختند، این چاه بسیار عمیق بوده به طوریکه هنگامیکه اهالی سنگ در آن میانداخته اند صدای آن شنیده نمی شده است امروزه از این نقطه چاله ای باقی مانده است که خاک آن را پر مرده است . به هر حال این قلعه بخشی از تاریخ سیستان است که مسایل ی و اجتماعی زیادی درآن رخ داده است و بخشی از تاریخ چند صد ساله اخیر سیستان را یدک می کشد .
قلعه سه کوهه

قلعه سه کوهه

قلعه سه کوهه

قلعه سه کوهه

قلعه سه کوهه

قلعه سه کوهه

قلعه سه کوهه



قلعه رستم، در ۷۰ کیلومتری جنوب غربی شهرستان

زابل، بعد از شهر سوخته خارج از جاده اصلی بنایی وسیع و مربوط به دوران سلجوقی تا صفوی است. محوطه‌ای که قلعه در آن قرار دارد معروف به محوطه حوضدار است. در این منطقه بقایای یک شهر باستانی با آجرکاری و ساختمان‌های متعدد و سر در ورودی، برج نگهبانی و ۱۵ برج دفاعی است.

قلعه به علت دور بودن از جاده اصلی مورد توجه مردم منطقه و مسافران و گردشگران به علت نداشتن آگاهی لازم قرار نمی‌گیرد. این قلعه به علت نبود منابع انسانی و مالی رو به تخریب است و حفاری‌های غیرمجاز در این قلعه باعث سرعت بخشیدن تخریب این بنای عظیم تاریخی شده است.

این قلعه بزرگترین قلعه دوران صفوی و مربوط به خان‌های سیستانی در زمان صفویه است که با نام‌های رئیس رستم و رئیس بهمن و. در منطقه حوضدار حکومت می‌کردند. قلعه رستم بزرگترین و با عظمت‌ترین قلعه دوران اسلامی سیستان به حساب می‌آید که عظمت آن منطقه به آن جنبه افسانه‌ای تاریخی داده و به نام بزرگترین و نام‌آورترین شخصیت سیستان یعنی رستم نامگذاری شده است. مجموعه‌ای حدود ۱۵ تپه مربوط به پیش از تاریخ نیز در این منطقه وجود دارد. باستان‌شناسان تعدادی سکه نقره مربوط به پوراندخت پادشاه ساسانی در این منطقه کشف کرده‌اند.

عناصر قلعه رستم

عناصر اصلی معماری قلعه، عبارت است از سردر ورودی که در جبهه شرقی قرار دارد، برج‌های نگهبانی و تدافعی متعلق به حصار قلعه، خندق، یخدان و از همه مهم‌تر قسمت شاه‌نشین آن است. همچنین سایر تاسیسات مسی داخل قلعه که تا حدودی تخریب شده است.

هیبت و صلابت دروازه ورودی و ۱۵ برج تدافعی اطراف قلعه با شکوه تمام در برابر ناملایمات طبیعت همچنان می‌درخشد. تیرکش‌های داخل دیوار و برج‌ها و کنگره‌های حصار، وضعیت دفاعی قلعه را به خوبی نمایان می‌سازد.


عناصر ویژه ساختمان شاه‌نشین قلعه رستم

عناصر اصلی آن شامل حیاط مرکزی، ایوان‌های شمالی و جنوبی، مجموعه‌ای از اطاق‌های مختلف در اطراف حیاط مرکزی، ساختمان حاکم‌نشین که متصل به مجموعه فوق و ساختمان امنیتی که در سه طبقه ساخته شده‌اند. در بعضی از اطاق‌ها با قرار دادن خشت‌ها در کنار یکدیگر پنجره‌های زیبای مشبک مانندی را به وجود آورده‌اند که یکی از ویژگی‌های معماری منطقه است.

حصار یا باروی قلعه با استفاده از وضعیت طبیعی قلعه از شرق به غرب با نقشه چند ضلعی نامنظم ساخته شده است و با توجه به پلان موجود، قلعه بر اساس نقشه از پیش تعیین شده احداث گردیده، به طوری که ضلع شمالی قلعه بادشکن بسیار مناسبی در مقابل شدت بادهای ۱۲۰ روزه سیستان است.

یخدان: در بخش شرقی قلعه و روبروی شاه‌نشین قرار دارد که شامل یک فضای مدور نسبتا وسیعی به ارتفاع ۵ متر از سطح زمین است.

اصطبل: با فاصله کمی از ارگ شاه‌نشین قرار گرفته و در پشت آن ساختمان طویلی قرار دارد که در بدنه اضلاع آن آخورهایی به ردیف دیده می‌شود.

خندق: در حال حاضر خندقی به عرض ۷/۵ مترکه در بعضی جاها اندازه آن تغییر می‌کند، قلعه را در برگرفته به طوری که به دلیل انباشته شدن خاک، عمق خندق چندان زیاد نیست.

مصالح ساختمانی قلعه: شرایط اقلیمی و وضعیت آب‌وهوایی و موقعیت استراتژیکی منطقه معماران و سازندگان را برآن داشته که دژی مستحکم به منظور بهره‌برداری‌های نظامی-مسی ایجاد کنند. مناسب‌ترین مصالح ساختمانی آن خشت خام است و در بعضی موارد آثار گچ نیز در اطاق‌ها دیده می‌شود.

وضعیت کنونی قلعه

به طور کلی با در نظر گرفتن متون تاریخی و همچنین آثار باقی مانده از معماری قلعه رستم و دقت در سفالینه‌های سطحی، احداث این قلعه را می‌توان به اواسط قرون اسلامی نسبت داد که تا دوره صفویه مورد استفاده قرار گرفته است

در حال حاضر در اثر عوامل جوی این قلعه به ویرانه‌ای تبدیل شده است، تنها چهار برج و دروازه ورودی آن قابل مشاهده است. البته اسکلت‌بندی بسیاری از بناهای آن از جمله طاق‌ها و آب‌انبار پا برجاست و احتمال داده می‌شود چهارصد تا پانصد سال پیش متروک شده است. نمای خشت و گلی این قلعه تاریخی و عظمت آن در بیابان منظره‌ای زیبا به وجود آورده است که چشم هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند.

علاوه بر عامل مذکور تغییر مسیر رودخانه هیرمند نیز سبب خرابی آن شده است در این قلعه تاکنون کاوش باستان‌شناسی علمی صورت نپذیرفته اما تکه‌های سفال‌های لعابدار و بدون لعاب ریخته شده حکایت از تاریخ طولانی دارد.

 در حال حاضر نمای خشت و گلی و عظمت آن در بیابان منظره‌ای زیبا به‌وجود آورده است که چشم هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند.






شهر سوخته چیست ؟ 

شهر سوخته نام بقایای دولت شهری باستانی در

ایران است که در ۵۶ کیلومتری

زابل و

در حاشیه جاده

زابل-

زاهدان در شرق ایران در

استان سیستان و بلوچستان واقع شده‌است. شهر مزبور در روی آبرفت‌های مصب رودخانه

هیرمند به

دریاچه هامون و زمانی در ساحل آن رودخانه بنا شده بود. دورهٔ بنای این شهر بزرگ با دوره برنز

تمدن جیرفت مقارن است و زروانیان در حدود ۶۰۰۰ سال پیش در این شهر زندگی می‌کرده‌اند.

در سی‌وهشتمین اجلاس یونسکو در تاریخ ۲۲ ژوئن ۲۰۱۴ مطابق با ۱ تیر ۱۳۹۳ شهر سوخته به عنوان

میراث جهانی یونسکو ثبت گردید.

 

توضیحات در مورد ثبت یونسکو شدن شهر سوخته

     این محوطه باستانی هفدهمین اثر تاریخی ایران در فهرست یونسکو محسوب می‌شود که با برخورداری از قدمت ۵۰۰۰ ساله هم‌اکنون به‌عنوان یکی از پیشرفته‌ترین شهرهای باستانی دنیا شناخته می‌شود.   

 

  • کوزه تاریخی

  • شهرسوخته

  • شهرسوخته

  • شهرسوخته

  • خمیرگیر5000ساله در شهر سوخته

  • ظروف سفالی شف شده در شهر سوخته

  • نمونه ای از گردنبندهای کشف شده در شهر سوخته

  • ورودی شهر سوخته

  • توضیحات شهر سوخته

  • منطقه شرقی مسی شهر سوخته

  • گورستان شهر سوخته

  • نقش مهر 5000 ساله بر روی گل

  • سفال های 5000 ساله

  • مهر باستانی 5000 ساله شهر سوخته

  • کاخ سوخته شهر سوحته

  •    کشفیات

  • برای نخستین بار در شهر سوخته یک چشم مصنوعی پیدا شد. مطالعات اولیه نشان داده‌اند که چشم چپ زن تنومند مدفون در قبر شماره ۶۷۰۵ مصنوعی بوده‌است. همین مطالعات نشان می‌دهند که زیر طاق ابروی زن مذکور آثار آبسه دیده می‌شود. به علت طول زمان زیادی که بخش زیرین این چشم مصنوعی با پلک چشم در تماس بوده‌است آثار ارگانیکی پلک چشم نیز در روی آن مشهود است. جنس و ماده‌ای که چشم مذکور با آن ساخته شده‌است هنوز به دقت روشن نشده و تشخیص آن به آزمایشهای بعدی موکول شده‌است اما به نظر می‌رسد که چشم مزبور از جنس قیر طبیعی که با نوعی چربی جانوری مخلوط شده‌است ساخته شده‌است. در روی این چشم مصنوعی ریزترین مویرگهای داخل کره چشم توسط مفتول‌های طلایی به قطر کمتر از نیم میلی‌متر طراحی شده‌اند مردمک چشم در وسط طراحی شده و جز از آن تعدادی خطوط موازی که تقریباً یک لوزی را تشکیل می‌دهند در پیرامون مردمک دیده می‌شود از دو سوراخ جانبی واقع در دو سوی این چشم مصنوعی جهت نگهداری و اتصال آن به حدقه چشم استفاده می‌شده‌است. بررسی‌های انسان شناسانه نشان داده که به احتمال بسیار زیاد زن مزبور دارای سنی بین ۲۵ تا ۳۰ سال بوده و دو رگه (سیاه و سفید) بوده‌است. اشیاء پیدا شده در این قبر دو قسمتی عبارت بوده‌اند از ظرفهای سفالی، مهرهای تزیینی، یک کیسه جرمی و یک آینه مفرغی. قدمت این قبر و چشم مصنوعی به حدود ۲۸۰۰ سال بیش از میلاد و ۴۸۰۰ سال پیش از این می‌رسد. مطالعه جهت دستیابی به اطلاعات بیشتر در این مورد چشم و اسکلت ادامه دارد.
    کشف شدن بازی ای شبیه به

    تخته نرد امروزی یکی دیگر از شگفتی‌های این شهر است؛ و با توجه به قدمت شهرسوخته می‌توان گفت که قدیمی‌ترین تخته نرد جهان متعلق به این مردم است. در گورستان شماره ۷۶۱ بازی ای شبیه به تخته نرد امروزی با ۶۰مهره پیدا می‌شود که قدیمی تر و شبیه تر نسبت به بازی سومریان در حدود ۵۰۰۰ هزار سال پیش است

    تجارت و اقتصاد در شهر سوخته

    پیدا شدن تنها لوح نوشته دوران آغاز ایلامی این شهر، همراه با آثار مهرها، نشان از ارتباطات تجاری و کنترل اقتصادی منطقه از سوی این جامعه دارد. مردم سیستان دراین مدت با مردم ساکن بین دو رود دجله و فرات روابط تجاری داشته و این روابط از راه زمینی و دریایی کناب

    خلیج فارس انجام می‌گرفت. مردم بین‌النهرین از همین طریق از سنگ لاجورد افغانستان استفاده می‌نموده‌اند؛ ولی تمدن سیستان را نمی‌توان وابسته به تمدن جلگه بین‌النهرین یا مصر دانست زیرا دراین مکان خصوصیاتی وجود داشته‌است که آن را کاملاً متمایز می‌نماید.

    در واکاوی‌ها به نظر می‌رسید عهده باستان‌شناسان داخلی به تنهایی برنخواهد آمد. به همین منظور بود که در حدود ده نفر از متخصصان مختلف ایتالیایی به محل کاوش آمدند و با میکروسکوپ‌ها و به وسیله تجزیه‌های رادیو کاربون» مشغول مطالعه زندگی ۵۰۰۰ سال پیش دراین مکان گردیدند. درهمین اوان بود که متخصصان ژاپنی نیز علاقه‌مند به کاوش‌های شهرسوخته» شدند و زمین‌شناسان و متخصصان فیزیک هسته‌ای» به همکاری با متخصصان ایتالیایی پرداختند و نمونه‌های به دست آمده رااز طریق روش‌های پالئوماگنتیک» و اورانیوم۲۳۸» تحت بررسی قرار دادند. بررسی‌های دانشمندان مزبور نشان داد که به صورت دقیق شهر سوخته در فاصله بین ۲۹۰۰ تا ۱۹۰۰ سال پیش از میلاد مورد ست بوده‌است. هزارسال، نسبت به قدمت بشر، چیز فوق‌العاده‌ای نیست، ولی آنچه که بنظر ما فوق‌العاده می‌آید این است که در عرض مدت هزارسال مردم این ناحیه موفق شده‌اند شهر بزرگ و آبادی به وجود آورند که مردم آن به انواع

    صنایع دستی پرداخته و حکومت منظمی تشکیل داده بودند و پیرو مذهب واحدی شده روابط تجارتی و فرهنگی گسترده‌ای با نواحی مجاور خود ترتیب داده بودند. نکته قابل توجه از نظر روشن شدن تاریخ سرزمین ایران این است که آثار مکشوف در شهرسوخته» نشان می‌دهد که مردم این ناحیه در اوایل استقرارشان، یعنی درحدود ۲۹۰۰ سال پیش از میلاد مسیح روابط بسیار نزدیک با مردم ترکمنستان داشته‌اند و در اواخر دوران وجودشان، یعنی پیش از ۱۹۰۰ سال پیش از میلاد با مردم ساکن در دره پنجاب رابطه بسیار نزدیک پیدا می‌کنند.

    آیا می‌توان از مطلب بالا این طور نتیجه گرفت که این‌ها مردمی بودند که در حدود ۲۹۰۰ سال پیش از میلاد از سوی شمال به طرف دهانه رود هیرمند که در نتیجه شرایط به خصوصش برای شهرنشینی مناسب بود سرازیر شده‌اند، و سپس هزارسال بعد، در زمانی که مسیر رود هیرمند تغییر یافت این مردم به طرف دره پنجاب مهاجرت کردند و درآنجا امپراطوری بزرگ موهنجودارو» و هاراپا» را تشکیل دادند.

    ظروف سفالین شهرسوخته» با ظروف سفالین مکشوف در دره پنجاب شباهت دارند. نقش خورشید که روی یکی ازاین سفال‌ها نشان داده شده در روی ظروف سفالین شهداد نیز دیده می‌شود. شباهت این نقوش با نقوش ظروف گلی بین‌النهرین کمتر است. باید بخاطر داشته باشیم که تمدن شهداد نیز درهمین حدود اوایل هزاره سوم پیش از میلاد در نتیجه تغییر مسیر رودخانه ازبین رفت و درآن زمان مردم شهداد بامردم پنجاب روابط نزدیک داشته‌اند.

    برای انجام تحقیقات بیشتر، دانشمندان ایتالیایی با باستان‌شناسان شوروی که در ترکمنستان مشغول کاوش بودند تماس گرفتند. تحقیقات دقیق باستان‌شناسان شوروی رابطه مردم شهرسوخته با مردم ترکمنستان دراوایل هزاره سوم پیش از میلاد را تأیید نمود.

    وجود تعداد زیاد اشیاء بسیار کوچک که بعضی ازآنها بیش از ۲ میلیمتر در ۲ میلیمتر عرض و طول ندارند موجب شد ک ازیک متخصص پالئوبوتانیست» نیز کمک خواسته شود. آزمایش‌های میکروسکوپی نشان داد که دراین اجتماع ماهی‌ها و پرندگان و خرچنگ‌ها نیز مورد استفاده غذایی بوده‌است. درمیان حیوانان استخوان‌های بز و غزال و گوسفند ۹۹ درصد باقی‌مانده‌های حیوانی دراین ناحیه را تشکیل می‌داده‌اند. بین پرندگانی که دراینجا مورد مصرف اهالی بودند مرغ‌های آبی، قرقاول، مرغابی و غاز وجود داشته‌است که بیشتر آنها می‌توانستند اهلی بوده باشند. ضمناً وجود هزاران پیکان سنگی نشان می‌دهد که شکار پرندگان درمیان ساکنان این ناحیه بسیار رواج داشته‌است.

    دانشمند پالئوبوتانیست لورنزوکنستانین» مطالعه این آثار را برعهده گرفت و برای این کار به سیستان آمد و باستان‌شناسان پند فیلسوف جهان کهن اپیکور» یا ابیقور» را سرلوحه برنامه خود قرار دادند و آن این بود که از اشیاءکوچک به حقایق بزرگ دست یابند».

    مجموع سطحی که ازاین نظر باید مورد بررسی قرار گیرد در حدود ۱۰۰ هکتار وسعت دارد. میلیون‌ها آثار بسیار کوچک از استخوان و چوب و صدف و چوب و نظایر آن تحت بررسی دانشمندان ایتالیایی قرار گرفت.

    باستان‌شناسان دراین مکان آثار دانه‌های گندم و جو و شاهدانه و تخم خربزه و حتی انگور نیز پیدا کردند. این امر برای دانشمندان باستان‌شناس مسلم گردید که پرندگان و حیواناتی که آثارشان در شهر سوخته بدست آمده درحال حاضر دیگر دراین مکان زندگی نمی‌کنند.

    اشیاء دیگری که ساخت دست انسان بوده‌است و از جنس فیروزه یا سنگ لاجورد است در شهرسوخته بدست آمده‌است.

    کاوش کنندگان فکر می‌کنند که وسعت این شهر به ۷۰ هکتار می‌رسیده‌است. درطرف جنوب و مغرب آن مردگان بخاک سپرده شده‌اند. با تخمینی که زده شده احتمال دارد که در حدود ۲۱۰۰۰ قبر دراین ناحیه وجود داشته باشد. با کمک متخصصان پالئوپاتولوژیست» و آنتروپولوژیست» بسیاری از مطالب مربوط به زندگی دراین ناحیه با مطالعه اسکلت‌ها روشن شد. به این وسیله توانستند بفهمند صاحبان این قبرها تقریباً ازچه گروه نژادی بوده‌اند. سن مردگان در قبرهایی که شکافته شد نیز تشخیص داده شد و نسبت تعداد مردان به ن و کودکان معین گردید. پروفسور توچی» تصمیم دارد از متخصصان دیگری نیز کمک بخواهد که با معاینه استخوان ساق پاها بتوانند

    گروه خونی این مردگان را مشخص نمایند. مثلاً معلوم شد در زمان معینی یک مرض مسری موجب مرگ تعداد زیادی کودکان و نوجوانان شده و آنها را بخاک سپرده‌اند. استخوان جنینی را درشکم مادرش که حامله بوده و مرده‌است تشخیص دادند. این نوع تحقیقات در مورد مردگان ممکن است نتایج بسیار جالبی دربرداشته و در علم باستان‌شناسی تازگی دارد. بنابر تخمینی که زده‌اند در قبرستانی که مورد تحقیق قرار گرفته ۵۵ درصد از ۶۰ اسکلتی که بیرون آمده کودکان کمتر از نه سال بوده‌اند، یک اسکلت از مرد ۲۰ ساله بوده، یک کودک پنج‌ساله بخاک سپرده شده و دریک گور دونفر قرار داده شده‌اند.

    نقوش بالا به‌احتمال قوی نشانه‌ای از خورشید، یا مفهوم دیگری است که اکنون برما پوشیده‌است. نقش خورشید بصورت صلیب در بسیاری از نقاط

    فلات ایران دیده می‌شود و احتمالاً مربوط به پرستش خورشید درآن زمان‌های کهن می‌باشد.

    تحقیقات باستان‌شناسان نیز نشان داده‌است که تعداد زیادی از ساکنان شهرسوخته به کارهایی اشتغال داشته‌اند که مربوط به قوت و غذا نبوده‌است. صنعت کوزه‌گری، حصیربافی، سنگ‌تراشی و تهیه جواهرات و زینت‌آلات از سنگ لاجورد یا فیروزه عده‌ای از صنعتگران شهرسوخته را به خود مشغول می‌ساخته‌است.

     

    نمایی از آهنگری

    پژوهش‌های باستان‌شناسان در ناحیه سیستان راه تازه‌ای برای بازسازی کردن زندگی مردم پیش از تاریخ فلات ایران بازنموده است. برای آنان مهم نیست که اشیاء گوناگونی را که از نظر هنری ارزشی دارد از زیر خاک بیرون آورده در موزه‌ها قرار دهند. آنها می‌خواهند به‌وسیله میکروسکوپ، تجزیه‌های مختلف ازطریق رادیو کاربون، و مطالعه دقیق با روش‌های بسیار جدید روی آثار ناچیز مانند ریزه‌های استخوان‌های پرندگان یا باقی‌مانده حبوبات و چوب و غیره زندگی مردم آن ناحیه را درآن روزهای بسیار کهن معرفی نمایند.

    این نکته قابل توجه‌است که شهرسوخته تنها نقطه از ناحیه جنوب ایران نبوده‌است که در هزاره چهارم از میلاد به درجه نسبتاً بلندی از تمدن رسیده بوده‌است.

    اینها شاید علامت‌هایی باشند که برای مردم آنروز مفهوم مشخصی داشته‌اند و درواقع بتوانند بصورت مراحل اولیه خط» معرفی گردند. در مجاورت نزدیک یا دور از شهر سوخته در نقاطی مانند تپه یحیی» و تل‌ابلیس» و بم و شهداد کاوش‌هایی انجام گرفته‌است که حاکی از وجود تمدن پیشرفته‌ای در ناحیه وسیع جنوب ایران و سواحل فارس بوده‌است.

    در یک تقسیم‌بندی کلی، اشیاء پیدا شده را می‌توان به گروهای زیر تقسیم کرد:

    اشیاء زینتی اشیاء آیینی اشیاء مربوط به پیشه‌ها اشیاء مورد استفاده در زندگانی روزمره مواد غذایی

     

     

     

    نخستین پویانمایی جهان بر ظرف سفالین کشف شده از شهر سوخته در

    استان سیستان و بلوچستان قدمت: هزارهٔ سوم پیش از میلاد. محل نگهداری: تهران

    موزه ایران باستان

     

    نمایی از شهر سوخته

        نمایی از شهر سوخته                                                                  

     

    مهر باستانی 5000 ساله شهر سوخته

     

     

    نقش مهر 5000 ساله بر روی گل

     


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها