دهانه غلامان، نام یک محل باستانشناختی در منطقه سیستان در حدود 2 کیلومتری روستای قلعه نو و حدود 44 کیلومتری شهر زابل قرار گرفته است خرابه ها و آثار بناهای این شهر در محوطهای بسیار وسیع روی تراسی به طول تقریبی 4 تا 5 کیلومتر واقع شده است. کاوشگاه دهنه غلامان در دههٔ ۱۹۶۰ توسط اومبرتو اسکراتو از مؤسسهٔ ایتالیایی خاور میانه و دور کشف شد. این کاوشگاه ۱٫۵ کیلومتر درازا و ۸۰۰ متر پهنا دارد و در دلتای متروکه رود سنارود واقع شدهاست. در این محوطه تا کنون ۲۷ ساختمان شناسایی شدهاند که تا مکانی بلند به نام قبر زردشت ادامه دارند.
یکی از دلایل قابل توجّه و با اهمیت این شهر، کمبود و یا در حقیقت نبود آثار باستانی از شهرهای دوران هخامنشی است که تا بحال به دست نیامده است، دهانه غلامان تنها شهر کشف شده از دوران هخامنشیان میباشد. این شهر تاریخی تنها مکان باستانی دوران هخامنشی است که حاکمیت کامل ایران را بر نواحی شرقی آن را به خوبی نشان می دهد و تنها شهر باستانی این دوران است که مهندسان آن زمان، ابتدا نقشه شهر را کشیده و سپس شهر را احداث کردهاند. در اینجا معماری سنتی هخامنشی با معماری بومی سیستان درهم آمیخته است. از طرفی این سایت باستانشناسی که در حدود صد هکتار وسعت دارد، کارگاه بزرگی برای پژوهشهای علمی ـ تاریخی خواهد بود.
دهنه غلامان بازمانده شهری است که روزگاری مرکز اداری-ی ساتراپی (والینشین) زَرَنگ (زرنج) در شاهنشاهی هخامنشی بود. محل دهنه غلامان در حدود ۴۵ کیلومتری شهر زابل و دو کیلومتری روستای قلعه نو است. کاوشها نشان میدهد که این شهر در بخش شمال غرب خود یک نیایشگاه چهارگوش داشته که چهار برج دیدهبانی دارد. برای ورود به این سازه تنها یک در، در ضلع جنوبی تعبیه شدهاست. در بخش شمال دهنه غلامان باستانشناسان ۱۲۰ اتاق در شمال و شرق و ۱۱۰ اتاق در جنوب، ۱۱ اتاق در جنوب کشف کردهاند. در سال ۱۳۸۶ خورشیدی قرار بود به تصمیم مقامات ایرانی مخزن یک سد در محوطه این کاوشگاه ساخته شود که به نابودی آن میانجامید. پیگیری استاندار و مسئولان استان سیستان و بلوچستان به تغییر مسیر سد و دور شدن حدود ۲۵۰ متری آن از حریم دهانه غلامان انجامید و بدین ترتیب این کاوشگاه از نابودی نجات یافت.
خرابهها و آثار بناهای این شهر در محوطهای به طول تقریبی ۴ تا ۵ کیلومتر واقع شدهاست.این شهر را باستان شناسان ایتالیایی در سال ۱۹۶۰ میلادی کشف و از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ میلادی این محل را حفاری کردند. دهانه غلامان دارای ساختمانهای بزرگ عمومی، معبد، محلههای مسی، خیابان، آبراهه، محلههای نظامی و صنعتی میباشد. این شهر تنها مکان باستانی دورانهخامنشیان است که حاکمیت ایران را بر نواحی شرقی به خوبی نشان میدهد.در کتیبههای هخامنشی، بیستون، تخت جمشید و نقش رستم از این شهر به نام زرک» یا زرنکای» یاد شدهاست.
با توجه به وزش بادهای معروف ۱۲۰ روزه سیستان که همواره از شمال غرب به جنوب شرق میوزد. درهای ورودی کلیه خانهها ی این شهر در ضلع جنوبی ساختمان قرار دارد. از خصوصیات دیگر دهانه غلامان نبود آثار برج و بارو و دیوارهای دفاعی است که در حقیقت فقدان قلعه، دیوار دفاعی، برجهای تدافعی و دروازه را میتوان نوعی ثبات اقتصادی و رونق ی هخامنشیان در ایران بیان کرد که وجود عوامل دفاعی ضروری نمی ساخته است در حالیکه در بیشتر محوطه های دیگر که مربوط به هزاره اوّل پیش از میلاد میباشد این استحکامات نظامی و دفاعی وجود داشته است. محوطه صنعتی شهر دهانه غلامان که در بخش وسیعی در اطراف چاله های چاه نیمه امروزی قرار گرفته، خارج از محله های مسی و شهری آن واقع شده بود به طوریکه جدایی محله ویژه صنعتگران در سیستان سنتی سابقه دار بوده که در زمانهای بسیار دورتر در شهر سوخته نیز وجود داشته است. در طی کاوشهای باستانشناسی مشخص شد که دهان غلامان واجد کلیه شرایط لازم برای زندگی شهری بوده است. باستان شناسان، یکی از عوامل اصلی متروک شدن این شهر را، خشک شدن ناگهانی بستر رودخانه هیرمند میدانند.
قلعه رستم، در ۷۰ کیلومتری جنوب غربی شهرستان زابل،
بعد از شهر سوخته خارج از جاده اصلی بنایی وسیع و مربوط به دوران سلجوقی
تا صفوی است. محوطهای که قلعه در آن قرار دارد معروف به محوطه حوضدار است.
در این منطقه بقایای یک شهر باستانی با آجرکاری و ساختمانهای متعدد و سر
در ورودی، برج نگهبانی و ۱۵ برج دفاعی است.
قلعه به علت دور بودن از جاده اصلی مورد توجه مردم منطقه و مسافران و گردشگران به علت نداشتن آگاهی لازم قرار نمیگیرد. این قلعه به علت نبود منابع انسانی و مالی رو به تخریب است و حفاریهای غیرمجاز در این قلعه باعث سرعت بخشیدن تخریب این بنای عظیم تاریخی شده است.
این قلعه بزرگترین قلعه دوران صفوی و مربوط به خانهای سیستانی در زمان صفویه است که با نامهای رئیس رستم و رئیس بهمن و. در منطقه حوضدار حکومت میکردند. قلعه رستم بزرگترین و با عظمتترین قلعه دوران اسلامی سیستان به حساب میآید که عظمت آن منطقه به آن جنبه افسانهای تاریخی داده و به نام بزرگترین و نامآورترین شخصیت سیستان یعنی رستم نامگذاری شده است. مجموعهای حدود ۱۵ تپه مربوط به پیش از تاریخ نیز در این منطقه وجود دارد. باستانشناسان تعدادی سکه نقره مربوط به پوراندخت پادشاه ساسانی در این منطقه کشف کردهاند.
ادامه مطلب
ایران است که در ۵۶ کیلومتری
زابل و
در حاشیه جاده
زابل-
زاهدان در شرق ایران در
استان سیستان و بلوچستان واقع شدهاست. شهر مزبور در روی آبرفتهای مصب رودخانه
هیرمند به
دریاچه هامون و زمانی در ساحل آن رودخانه بنا شده بود. دورهٔ بنای این شهر بزرگ با دوره برنز
تمدن جیرفت مقارن است و زروانیان در حدود ۶۰۰۰ سال پیش در این شهر زندگی میکردهاند.
میراث جهانی یونسکو ثبت گردید
.ادامه مطلب
سه کوهه یکی از آبادی های بسیار قدیمی سیستان و مربوط به دوران قاجار است که در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی زابل واقع شده است . بنای اصلی آن از سه قسمت به هم پیوسته ارگ جنوبی ، ارگ شمالی و ارگ میدانی تشکیل شده است .
ارگ جنوبی
شامل یک حیاط مرکزی با مجموعه ای از اتاق ها در اطراف و یک ایوان بلند و
باریک در ضلع شمالی می باشد و متعلق به حاکم آن زمان بوده است .
ارگ شمالی
این قسمت معروف به فلک سر ( ملک سار ) است و از وسعت کمتری نسبت به ارگ جنوبی برخوردار است . این قسمت استراحتگاه حاکم و همرا او بوده است . نمای بیرونی چند ضلعی و تمام سطح گنبد و طاق ها ی آن پوشیده است
ادامه مطلب
دهانه غلامان، نام یک محل باستانشناختی در منطقه سیستان در حدود 2 کیلومتری روستای قلعه نو و حدود 44 کیلومتری شهر زابل قرار گرفته است خرابه ها و آثار بناهای این شهر در محوطهای بسیار وسیع روی تراسی به طول تقریبی 4 تا 5 کیلومتر واقع شده است. کاوشگاه دهنه غلامان در دههٔ ۱۹۶۰ توسط اومبرتو اسکراتو از مؤسسهٔ ایتالیایی خاور میانه و دور کشف شد. این کاوشگاه ۱٫۵ کیلومتر درازا و ۸۰۰ متر پهنا دارد و در دلتای متروکه رود سنارود واقع شدهاست. در این محوطه تا کنون ۲۷ ساختمان شناسایی شدهاند که تا مکانی بلند به نام قبر زردشت ادامه دارند.
یکی از دلایل قابل توجّه و با اهمیت این شهر، کمبود و یا در حقیقت نبود آثار باستانی از شهرهای دوران هخامنشی است که تا بحال به دست نیامده است، دهانه غلامان تنها شهر کشف شده از دوران هخامنشیان میباشد. این شهر تاریخی تنها مکان باستانی دوران هخامنشی است که حاکمیت کامل ایران را بر نواحی شرقی آن را به خوبی نشان می دهد و تنها شهر باستانی این دوران است که مهندسان آن زمان، ابتدا نقشه شهر را کشیده و سپس شهر را احداث کردهاند. در اینجا معماری سنتی هخامنشی با معماری بومی سیستان درهم آمیخته است. از طرفی این سایت باستانشناسی که در حدود صد هکتار وسعت دارد، کارگاه بزرگی برای پژوهشهای علمی ـ تاریخی خواهد بود.
دهنه غلامان بازمانده شهری است که روزگاری مرکز اداری-ی ساتراپی (والینشین) زَرَنگ (زرنج) در شاهنشاهی هخامنشی بود. محل دهنه غلامان در حدود ۴۵ کیلومتری شهر زابل و دو کیلومتری روستای قلعه نو است. کاوشها نشان میدهد که این شهر در بخش شمال غرب خود یک نیایشگاه چهارگوش داشته که چهار برج دیدهبانی دارد. برای ورود به این سازه تنها یک در، در ضلع جنوبی تعبیه شدهاست. در بخش شمال دهنه غلامان باستانشناسان ۱۲۰ اتاق در شمال و شرق و ۱۱۰ اتاق در جنوب، ۱۱ اتاق در جنوب کشف کردهاند. در سال ۱۳۸۶ خورشیدی قرار بود به تصمیم مقامات ایرانی مخزن یک سد در محوطه این کاوشگاه ساخته شود که به نابودی آن میانجامید. پیگیری استاندار و مسئولان استان سیستان و بلوچستان به تغییر مسیر سد و دور شدن حدود ۲۵۰ متری آن از حریم دهانه غلامان انجامید و بدین ترتیب این کاوشگاه از نابودی نجات یافت.
خرابهها و آثار بناهای این شهر در محوطهای به طول تقریبی ۴ تا ۵ کیلومتر واقع شدهاست.این شهر را باستان شناسان ایتالیایی در سال ۱۹۶۰ میلادی کشف و از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ میلادی این محل را حفاری کردند. دهانه غلامان دارای ساختمانهای بزرگ عمومی، معبد، محلههای مسی، خیابان، آبراهه، محلههای نظامی و صنعتی میباشد. این شهر تنها مکان باستانی دورانهخامنشیان است که حاکمیت ایران را بر نواحی شرقی به خوبی نشان میدهد.در کتیبههای هخامنشی، بیستون، تخت جمشید و نقش رستم از این شهر به نام زرک» یا زرنکای» یاد شدهاست.
با توجه به وزش بادهای معروف ۱۲۰ روزه سیستان که همواره از شمال غرب به جنوب شرق میوزد. درهای ورودی کلیه خانهها ی این شهر در ضلع جنوبی ساختمان قرار دارد. از خصوصیات دیگر دهانه غلامان نبود آثار برج و بارو و دیوارهای دفاعی است که در حقیقت فقدان قلعه، دیوار دفاعی، برجهای تدافعی و دروازه را میتوان نوعی ثبات اقتصادی و رونق ی هخامنشیان در ایران بیان کرد که وجود عوامل دفاعی ضروری نمی ساخته است در حالیکه در بیشتر محوطه های دیگر که مربوط به هزاره اوّل پیش از میلاد میباشد این استحکامات نظامی و دفاعی وجود داشته است. محوطه صنعتی شهر دهانه غلامان که در بخش وسیعی در اطراف چاله های چاه نیمه امروزی قرار گرفته، خارج از محله های مسی و شهری آن واقع شده بود به طوریکه جدایی محله ویژه صنعتگران در سیستان سنتی سابقه دار بوده که در زمانهای بسیار دورتر در شهر سوخته نیز وجود داشته است. در طی کاوشهای باستانشناسی مشخص شد که دهان غلامان واجد کلیه شرایط لازم برای زندگی شهری بوده است. باستان شناسان، یکی از عوامل اصلی متروک شدن این شهر را، خشک شدن ناگهانی بستر رودخانه هیرمند میدانند.
سه کوهه یکی از آبادی های بسیار قدیمی سیستان و مربوط به دوران قاجار است که در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی زابل واقع شده است . بنای اصلی آن از سه قسمت به هم پیوسته ارگ جنوبی ، ارگ شمالی و ارگ میدانی تشکیل شده است .
ارگ جنوبی
شامل یک حیاط مرکزی با مجموعه ای از اتاق ها در اطراف و یک ایوان بلند و
باریک در ضلع شمالی می باشد و متعلق به حاکم آن زمان بوده است .
ارگ شمالی
این قسمت معروف به فلک سر ( ملک سار ) است و از وسعت کمتری نسبت به ارگ جنوبی برخوردار است . این قسمت استراحتگاه حاکم و همرا او بوده است . نمای بیرونی چند ضلعی و تمام سطح گنبد و طاق ها ی آن پوشیده است
ویژگی معماری
مصالح مورد استفاده از کاه گل ، خشت خام و ملاط های گچ و خاک می باشد
یکی از نکات قابل تامل در این بنا معماری کهن آن است نشان دهنده بخشی از تاریخ معماری این منطقه را در حدود ۳۰۰ سال به تصویر می کشد بنای مذکور در مرکز روستای سه کوهه بر بالای تپه ای نسبتا مرتفع که گردا گرد آن را دشتی نسبتا هموار قرار گرفته است قرار دارد این بنا در زمینی مرتفع و مستطیل شکل با مساحت ۳۷۰۰ متر مربع که تنها راه ورودی آن قسنت شرق است که با یک سراشیبی تند به میدان روستا راه پیدا می کند، ورودی دیگر آن در قسمت غربی است که نسبتا تخریب گشته و در میان خانه های روستا محصور گشته است وجه تسمیه سه کوهه در لهجه محلی سکو تلفظ می گردد .
این نام بنا بر نظر بعضی افراد گرفته شده از کلمه سکایی یا سکاها است . ولی این نظر در مقابل نظریه ایی که بنا به اظهارات افراد محلی ، گفته می شود مردود است . و بنا به اظهارت ، این منطقه زمانی به خاطر در مسیر قرار داشتن آب رودخانه زیر آب بوده و بعدها بخاطر تغییر مسیر رودخانه هیرمند بتدریج خشک شده و از زیر خاک بیرون آمده ابتدا این سه برآمدگی از آب بیرون آمده و به صورت سه جزیره در بین اب نمایان بوده که مردم به این دلیل به آن سکوهه یا سکوا می گویند و بر روی آن بنایی از خود بیادگار گذارده اند .
تاریخچه اثر
قلعه سه کوهه یکی از قلعه های معروف سیستان می باشد که در دوران افشاریه تا اواخر دوران ناصر الدین شاه قاجار آباد و معمور بوده و به عنوان آخرین کرسی نشین سیستان به ثبت رسیده است . بنیانگذار آن خاندان سرابندی بوده است که در فرایند مهاجرت در دوره نادر شاه وارد سیستان می شوند . اوج حیات ی و نظامی این قلعه مربوط به زمان ناصر الدین شاه قاجار است بگونه ایی که در جریان تکاپو های استعماری دولت انگلستان و جدا سازی بخش هایی از ایران نقش بازدارنده مهمی را ایفا نموده و در لشکرکشی به هرات نقش فعالی را عهده دار بوده است .سردار علیخان سربندی اولین کسی بود که به حکومت مرکزی دولت ایران گردن نهاد و پرچم ایران را در سال ۱۲۳۱ه ش برفراز قلعه سه کوهه بر افراشت .
حاکم قلعه در زمان افشاریه میر قنبر خان بوده و پس از وی میر کوچک خان که قلعه جنوبی به نام اوست و فرزندانش لطفعلی خان و بعد برادرش علیخان که حاکمان بعد سیستان هستند که علیخان اولین کسی است که نسبت به ایران اظهار تابعیت کرده و دختر بهرام میزرا یکی از شاهزاده خانم های ایرانی را به همسری گرفت و به خانواده سلطنتی متصل شد که برج فلک سر را برای این نو عروس بپا کرد .
پس از علیخان که توسط برادرزاده اش ( تاج محمد الدین سردار پردل خان ) در برج فلک سر به قتل رسید . دیگر جانشینان سربندی ها بطور محلی حکومت کردند و حکومت از این خاندان گرفته شد و به امرای قائن داده شد ولی سربندی ها بطور محلی حکومت کردند شواهدی بدست آمده که در این قلعه ضرابخانه سکه بوده که در آن زمان بنام حاکم سکه ضرب می شد
موقعیت اسقرار قلعه
بنای مذکور در مرکز روستای سه کوهه بر بالای تپه ای نستا مرتفع که گرداگرد آن را دشتی نسبتا هموار فرا گرفته است قرار دارد این بنا در ۳۳ کیلومتری جاده زابل به زاهدان طول جغرافیا ۲۸ ، ۲۶ ، ۶۱ و عرض ۴۴ ، ۴۶ . ۳۰ قرار گرفته است . از شمال غربی به قلعه سام و از شمال شرقی به دشت هایی که صورت نیم دایرهای بزرگ روستا را فرا گرفته و از جنوب به روستای دل آسا و از غرب به اراضی روستای لوتک می این بنا را می توان پس از کوه خواجه یکی از بلند ترین عارضه در دشت سیستان ذکر کرد که توسط بشر ساخته شده است .
این بنا در زمینی مرتفع و مستطیل شکل با مساحت ۳۷۰۰ متر مربع که تنها راه ورودی آن قسمت شرقی که با یک سراشیبی تند به میدان روستا راه پیدا می کند ، ورودی دیگر آن در قسمت غربی است که نسبتا تخریب گشته و در میان خانه های روستا محو گشته است . قابل ذکر است ارگ سوس که در واقع سومین برآمدگی یا سومین کوه این اثر است با مساحت ۲۰۰۰ متر مربع در قسمت شمال غربی قلعه به فاصله حدود ۲۰ متر قرار دارد که در حال اضر بصورت مسی از آن استفاده می شود که گمان می رود و از شواهد چنین به نظر مآید که روزگاری این ارگ و قلعه لبه هم پیوسته بوده اند
تاریخچه اثر
اگر بخواهیم از قدمت قلعه گفته باشیم باید به گذشته بسیار دورتر و قبل از نادرشاه برگردیم . خود سه کوهه همانطوری که گفته شد از قبل وجود داشته است و بعنوان یکی از شهر های بزرگ سیستان مطرح بوده است . در زمان نادرشاه افشار چون جمعیت منطقه سیستان کم بوده است جهت افزایش جمعیت منطقه ، نادرشاه مایل بوده در مدت کوتاه بر جمعیت سیستان بیفزاید، از روش کوچ اجباری استفاده کرد و فرمان داد صدها خانوار از اقوام سربندیهای قبایل چادر نشین ایالت شیراز را به آنجا بفرستند رئیس قبیله میرقنبر تحت عنوان کلانتر در سکوهه مستقر شد.
در این زمان هر چند که جمعیت سیستان چندان زیاد نیست اما از نژادهای گوناگونی تشکیل شده است که عبارتند از ایرانیهای بومی منطقه سربندیها که به فرمان نادرشاه به این ناحیه نقل مکان کرده اند جانشینان میرقنبر عبارت بودند از پسرش میر کوچک سپس نوه اش محمدرضاخان و بالاخره میرخان . به علت کم توجهی حکومت فتحعلی شاه به این منطقه دور افتاده تقریبا بطور مستقل عمل میکرد او به پیروی از همسایگان بلوچ خودش بیش از پیش به زمین هایی دست گذاشت که به قبایل کیانی تعلق داشت و او پس از مرگ پنج فرزند بر جای گذاشت ، محمود رضا خان ، علیخان ، شاهنوازخان ، سردار محمد و محمدرضا ، محمد رضا هم از لحاظ عرف و هم از لحاظ شرع رییس قبیله به شمار می آمد
بنابراین او بدون هیچ مخالفتی میراث پدری را تصاحب کرد اما چون هفت پسر از خود باقی گذات و برای پسر ارشدش لطفعلی خان ارجحیت خاصی قایل بود با صلب امتیاز از برادر خود علیخان و بر خلاف آداب و رسوم رایج منطقه وی را به جانشینی خود منصوب کردعلیخان اولین کسی بود که تسلیم حکومت ایران شد و پرچم ایران را روی سه کوهه به سال ۱۸۵۲ میلادی برافراشت علیخان رییس طایفه سربندی نسبت به ایران اظهار تابعیت نموده و با ازدواج با یک شاهزاده خانم ایرانی مقتخر گردید ( دختر بهرام میرزا )
و پس از بازگشت به سیستان برج گوشه شمالی سه کوهه را جهت اقامتگاه نوعروس و همسر تازه خویش برپاساخت وآن را برج فلک سر نامید .
پایان حکومت علیخان سرابندی :
یکی از رویدادهای مهمی که درمنطقه سیستان درآن زمان رخ داده بوداین بودکه علیخان سربندی به دست پسر عموی خود تاج محمد دین سردار پردل خان در برج فلک سر به قتل رسیده بود.این واقعه یکی از رویداد های مهم این ناحیه بوده است که بیلو شرح مفصلی از آن را در گزارشات مـأ موریت در سیستان ذکر کرده است بدین طریق بود که علیخان سربندی دوران حکومتش در سیستان به پایان رسید وسردار پردل خان جای او را گرفت ، که حکومت او تا حدود یکصد سال پیش ( اواخر قاجاریه ) ادامه داشته است گفتنی ها حاکی از آن دارد که در آنجا ۱۲۰۰ خانه گلی وجود داشته است و در نقشه های جغرافیا سه کوهه را به منزله یکی از بزرگ سیستان ضبط کرده اند که حدود بیش از هزار نفر جمعیت و ۵۰ سرباز درآنجا مستقر بوده است .
بر اساس پرس وجویی که از کهنسالان روستا به
عمل آمده میگویند در این قلعه سکه ضرب میشده است و همینطور چاهی در ضلع
جنوبی قلعه وجود دارد که به هنگام جنگ جسدها را داخل آن می انداختند، این
چاه بسیار عمیق بوده به طوریکه هنگامیکه اهالی سنگ در آن میانداخته اند
صدای آن شنیده نمی شده است امروزه از این نقطه چاله ای باقی مانده است که
خاک آن را پر مرده است . به هر حال این قلعه بخشی از تاریخ سیستان است که
مسایل ی و اجتماعی زیادی درآن رخ داده است و بخشی از تاریخ چند صد ساله
اخیر سیستان را یدک می کشد .
قلعه رستم، در ۷۰ کیلومتری جنوب غربی شهرستان زابل،
بعد از شهر سوخته خارج از جاده اصلی بنایی وسیع و مربوط به دوران سلجوقی
تا صفوی است. محوطهای که قلعه در آن قرار دارد معروف به محوطه حوضدار است.
در این منطقه بقایای یک شهر باستانی با آجرکاری و ساختمانهای متعدد و سر
در ورودی، برج نگهبانی و ۱۵ برج دفاعی است.
قلعه به علت دور بودن از جاده اصلی مورد توجه مردم منطقه و مسافران و گردشگران به علت نداشتن آگاهی لازم قرار نمیگیرد. این قلعه به علت نبود منابع انسانی و مالی رو به تخریب است و حفاریهای غیرمجاز در این قلعه باعث سرعت بخشیدن تخریب این بنای عظیم تاریخی شده است.
این قلعه بزرگترین قلعه دوران صفوی و مربوط به خانهای سیستانی در زمان صفویه است که با نامهای رئیس رستم و رئیس بهمن و. در منطقه حوضدار حکومت میکردند. قلعه رستم بزرگترین و با عظمتترین قلعه دوران اسلامی سیستان به حساب میآید که عظمت آن منطقه به آن جنبه افسانهای تاریخی داده و به نام بزرگترین و نامآورترین شخصیت سیستان یعنی رستم نامگذاری شده است. مجموعهای حدود ۱۵ تپه مربوط به پیش از تاریخ نیز در این منطقه وجود دارد. باستانشناسان تعدادی سکه نقره مربوط به پوراندخت پادشاه ساسانی در این منطقه کشف کردهاند.
عناصر اصلی معماری قلعه، عبارت است از سردر ورودی که در جبهه شرقی قرار دارد، برجهای نگهبانی و تدافعی متعلق به حصار قلعه، خندق، یخدان و از همه مهمتر قسمت شاهنشین آن است. همچنین سایر تاسیسات مسی داخل قلعه که تا حدودی تخریب شده است.
هیبت و صلابت دروازه ورودی و ۱۵ برج تدافعی اطراف قلعه با شکوه تمام در برابر ناملایمات طبیعت همچنان میدرخشد. تیرکشهای داخل دیوار و برجها و کنگرههای حصار، وضعیت دفاعی قلعه را به خوبی نمایان میسازد.
عناصر اصلی آن شامل حیاط مرکزی، ایوانهای شمالی و جنوبی، مجموعهای از اطاقهای مختلف در اطراف حیاط مرکزی، ساختمان حاکمنشین که متصل به مجموعه فوق و ساختمان امنیتی که در سه طبقه ساخته شدهاند. در بعضی از اطاقها با قرار دادن خشتها در کنار یکدیگر پنجرههای زیبای مشبک مانندی را به وجود آوردهاند که یکی از ویژگیهای معماری منطقه است.
حصار یا باروی قلعه با استفاده از وضعیت طبیعی قلعه از شرق به غرب با نقشه چند ضلعی نامنظم ساخته شده است و با توجه به پلان موجود، قلعه بر اساس نقشه از پیش تعیین شده احداث گردیده، به طوری که ضلع شمالی قلعه بادشکن بسیار مناسبی در مقابل شدت بادهای ۱۲۰ روزه سیستان است.
یخدان: در بخش شرقی قلعه و روبروی شاهنشین قرار دارد که شامل یک فضای مدور نسبتا وسیعی به ارتفاع ۵ متر از سطح زمین است.
اصطبل: با فاصله کمی از ارگ شاهنشین قرار گرفته و در پشت آن ساختمان طویلی قرار دارد که در بدنه اضلاع آن آخورهایی به ردیف دیده میشود.
خندق: در حال حاضر خندقی به عرض ۷/۵ مترکه در بعضی جاها اندازه آن تغییر میکند، قلعه را در برگرفته به طوری که به دلیل انباشته شدن خاک، عمق خندق چندان زیاد نیست.
مصالح ساختمانی قلعه: شرایط اقلیمی و وضعیت آبوهوایی و موقعیت استراتژیکی منطقه معماران و سازندگان را برآن داشته که دژی مستحکم به منظور بهرهبرداریهای نظامی-مسی ایجاد کنند. مناسبترین مصالح ساختمانی آن خشت خام است و در بعضی موارد آثار گچ نیز در اطاقها دیده میشود.
به طور کلی با در نظر گرفتن متون تاریخی و همچنین آثار باقی مانده از معماری قلعه رستم و دقت در سفالینههای سطحی، احداث این قلعه را میتوان به اواسط قرون اسلامی نسبت داد که تا دوره صفویه مورد استفاده قرار گرفته است
در حال حاضر در اثر عوامل جوی این قلعه به ویرانهای تبدیل شده است، تنها چهار برج و دروازه ورودی آن قابل مشاهده است. البته اسکلتبندی بسیاری از بناهای آن از جمله طاقها و آبانبار پا برجاست و احتمال داده میشود چهارصد تا پانصد سال پیش متروک شده است. نمای خشت و گلی این قلعه تاریخی و عظمت آن در بیابان منظرهای زیبا به وجود آورده است که چشم هر بینندهای را به خود جلب میکند.
علاوه بر عامل مذکور تغییر مسیر رودخانه هیرمند نیز سبب خرابی آن شده است در این قلعه تاکنون کاوش باستانشناسی علمی صورت نپذیرفته اما تکههای سفالهای لعابدار و بدون لعاب ریخته شده حکایت از تاریخ طولانی دارد.
در حال حاضر نمای خشت و گلی و عظمت آن در بیابان منظرهای زیبا بهوجود آورده است که چشم هر بینندهای را به خود جلب میکند.
ایران است که در ۵۶ کیلومتری
زابل و
در حاشیه جاده
زابل-
زاهدان در شرق ایران در
استان سیستان و بلوچستان واقع شدهاست. شهر مزبور در روی آبرفتهای مصب رودخانه
هیرمند به
دریاچه هامون و زمانی در ساحل آن رودخانه بنا شده بود. دورهٔ بنای این شهر بزرگ با دوره برنز
تمدن جیرفت مقارن است و زروانیان در حدود ۶۰۰۰ سال پیش در این شهر زندگی میکردهاند.
میراث جهانی یونسکو ثبت گردید
.
تخته نرد امروزی یکی دیگر از شگفتیهای این شهر است؛ و با توجه به قدمت شهرسوخته میتوان گفت که قدیمیترین تخته نرد جهان متعلق به این مردم است. در گورستان شماره ۷۶۱ بازی ای شبیه به تخته نرد امروزی با ۶۰مهره پیدا میشود که قدیمی تر و شبیه تر نسبت به بازی سومریان در حدود ۵۰۰۰ هزار سال پیش است
خلیج فارس انجام میگرفت. مردم بینالنهرین از همین طریق از سنگ لاجورد افغانستان استفاده مینمودهاند؛ ولی تمدن سیستان را نمیتوان وابسته به تمدن جلگه بینالنهرین یا مصر دانست زیرا دراین مکان خصوصیاتی وجود داشتهاست که آن را کاملاً متمایز مینماید.
صنایع دستی پرداخته و حکومت منظمی تشکیل داده بودند و پیرو مذهب واحدی شده روابط تجارتی و فرهنگی گستردهای با نواحی مجاور خود ترتیب داده بودند. نکته قابل توجه از نظر روشن شدن تاریخ سرزمین ایران این است که آثار مکشوف در شهرسوخته» نشان میدهد که مردم این ناحیه در اوایل استقرارشان، یعنی درحدود ۲۹۰۰ سال پیش از میلاد مسیح روابط بسیار نزدیک با مردم ترکمنستان داشتهاند و در اواخر دوران وجودشان، یعنی پیش از ۱۹۰۰ سال پیش از میلاد با مردم ساکن در دره پنجاب رابطه بسیار نزدیک پیدا میکنند.
گروه خونی این مردگان را مشخص نمایند. مثلاً معلوم شد در زمان معینی یک مرض مسری موجب مرگ تعداد زیادی کودکان و نوجوانان شده و آنها را بخاک سپردهاند. استخوان جنینی را درشکم مادرش که حامله بوده و مردهاست تشخیص دادند. این نوع تحقیقات در مورد مردگان ممکن است نتایج بسیار جالبی دربرداشته و در علم باستانشناسی تازگی دارد. بنابر تخمینی که زدهاند در قبرستانی که مورد تحقیق قرار گرفته ۵۵ درصد از ۶۰ اسکلتی که بیرون آمده کودکان کمتر از نه سال بودهاند، یک اسکلت از مرد ۲۰ ساله بوده، یک کودک پنجساله بخاک سپرده شده و دریک گور دونفر قرار داده شدهاند.
فلات ایران دیده میشود و احتمالاً مربوط به پرستش خورشید درآن زمانهای کهن میباشد.
استان سیستان و بلوچستان قدمت: هزارهٔ سوم پیش از میلاد. محل نگهداری: تهران
موزه ایران باستان
درباره این سایت